به نقل
ده بابا احمد از نمای دور
با با احمد طرقی
با با احمد طرقی از عرفای طرق نطنز بوده که در قدیم طرق جزء روستاهای اردستان محسوب می شده است.حتی در سال ۳۱۶ ه.ق که احمد بن رستم مطیار قرشی طرق و طار را وقف کرده ،این تعلق تذکر داده شده و در زمان آل بویه یک حاکم در نطنز و اردستان حکومت می کرده است.حتی در دوره قاجار هم حاکم نطنز و اردستان محمد حسین عرب عامری که مقر حکومتش شهراب اردستان بوده و الان هم سادات طباطبائی زواره و اردستان در نقاط مختلف نطنز اقامت دارند.آقای سید جعفر آزمایش وکیل دادگستری بوده که از اقارب با با احمد می باشد.
با با احمد مردی چوپان بوده که اصولاً از سواد خواندن و نوشتن عاری بوده است.ولی به طوری با مبدا ارتباط داشته که هیچ سری بر او مخفی نبوده است.بطوریکه پیر جمال اردستانی در کتاب مراه الافراد می نویسد: مقامی بسیار شامخ در عرفان داشته و آنچه را که پیر جمال نوشته ذیلاً نقل می نمائیم((نقل است که شیخ صدر الدین شنوی اصفهانی رحمه الله تمام احادیث رسول (ص)را خوانده بود و در صحیح و غیر صحیح شبهه داشت مدتی مناجات می کرد و از حق تعالی در خواست می کرد که حضرت مصطفی را در خواب ببیند.آخرین دولتش حاصل شد از مصطفی ((ص)) اجازت خواست که حدیث بخوانم بنزد تو یا محمد(ص)،حضرت خواجه فرمود: به ولایت نطنز رو،جائی که آن را طرق گویند و با با احمد طرقی را طلب کن و حدیث پیش او بخوان ،شیخ چون از خواب بیدار شد به طرق رفت .با با احمد طلب کرد نمی بافت.طرقیان گفتند هیچ احمد نامی که این قابلیت را داشته باشد در این ولایت نیست .درویشی گفت که یک پیر شبان هست.که احمد نام دارد اما هیچ نخوانده است و صحرائیست .روز و شب با گوسفندان می باشد شیخ گفت بنمائید که شاید اوباشد.نماز شام می آمد یک پشته هیزم بر پشت مبار ک خود بسته بود و گله گوسفند در پیش داشت .شیخ در پیش رفت و حال خود عرضه کرد و بابا احمد اجابت فرمود و انکار کرد و همانجا هیزم بنهاد و نشست و پشت به هیزم باز زد .و گفت ای شیخ صدر الدین بخوان و من سر در پیش می اندازم هر گاه که سر بر آرم بدان که صحیح نیست و هرگاه بجای خود سر بجنبانم تو می خوان.شیخ فرمود که آنچه که صحیح بود چون می خواندم سر مبارک از چای بر نمی داشت.و آنچه صحیح بود سر مبارک بر می داشت.چون حدیث تمام بخواندم برخاستم و گفتم ای بابا احمد چون دانستی تو این احادیث را ؟فرمود که حضرت خواجه ((ص)) نشسته بود و سر مبارک در پیش انداخته و مرا تعلیم کرده بود که هرگاه من سر بردارم تو بردار و چون سر بجنبانم تو نیز بجنبان .شیخ وداع کرد و رفت.))
از حضرت ایشان کرامات زیادی نقل می کنند من الجمله اینکه روزی ایشان در زمین کشاورزی مشغول وجین علفه های کرت بوده،یکی از صاحبان نفسان هم عصرش ذکر می خواند تمام علوفه های زمین به یکباره از جا کنده و به بیرون زمین ریخته می شود.بابا احمد در پاسخ این کار می گوید:این کار هر روز من باعث می شود که علوفه ها به مرور زمان وجین گردد و از آن طریق کلیه دام و گوسفندان من سیر شوند و گرنه این امر در نزد ما به سهولت انجام خواهد شد.لذا بابا احمد با ذکر درون سینه اش تمام علوفه هائی که توسط عارف به بیرون زمین ریخته شده بود دوبار به زمین باز گرداند.
مدفن این عارف کامل و واصل در روستای باباحمد است.این آبادی از اردستان ده کیلو متر فاصله دارد.با با احمد نام بقعه ای است بر سر تپه که مردم محل معتقدند شاهزاده محمود و سیده حلیمه خاتون در با با احمد مدفونند. طبق آنچه که بر پاچه ضریح مبارک نوشته شده این بزرگوارن فرزندان محمد بن اسماعیل بن جعفر صادق ((علیهم صلوات الله))می باشند.مقبره این بزرگواران بر بالای کوهی مشرف به روستای بابا احمد قرار دارد که شکوه و تقدس خاص به محل داده است.مردم برای این امامزادگان لازم احترام مقبره ای از جنس سنگ و گل بر مزار ؟آنان اهدا کرده اند وتا کنون مقبرهشان به محلی برای زیارت وراز ونیاز تبدیل شده است.در سالهای اخیر آقای میر احمدیان تصمیم به ساخت بنای جدید برای امامزاده ومقبره بابا احمد گرفته اندتا آنکه در سال ۱۳۸۷ کار زیر سازی و ساخت گنبد آن به اتمام رسیدضریح امامزاده از جنس آهن می باشدکه به وسیله خیرین ساخته و بر مزار بزرگوارن نصب گردیده است.
منبع:
مهدی مشتاقی،اردستان درگذر تاریخ جلد چهارم،چاپ اول،۱۳۹۱


